چهارراهورزش قاسم آباد، راسته میوهفروشیهاست؛ مغازههایی که بیش از یک دهه است بهترین میوهها را با قیمت مناسب دست مردم میدهند؛ برای همین است که هیچوقت خالی از مشتری نمیشوند.
روشن است که هر ساله، شب چله قاسمآبادیها به این چهارراه گره میخورد و پایشان حتما به این نقطه باز میشود. در این شبها چهارراهورزش جای سوزن انداختن نیست. پیادهرو و سوارهرو از حجم ترافیک خالی نمیشود و مردم شادمانه میوه خود را از اینجا تهیه میکنند و به خانه میبرند تا شب یلدا یا بهقولی شب چلهشان را درکنار یکدیگر سرکنند.
بهگفته میوهفروشهای منطقه ما، اگر در گذشته فقط چهار قلم میوه زمستانی سر سفره شب چله بود، حالا مردم دوست دارند از تمام میوهها ولو به تعداد کم در مراسم خود داشته باشند؛ البته این موضوع برای تازهعروس و دامادها بیشتر صدق میکند. با مردم و میوهفروشان این راسته، در حالوهوای روزهای آخر آذر که بوی زمستان را به خود گرفته است، گفتگو کردیم و حرفهای یلداییشان را شنیدیم.
دلیل اینکه علاوهبر اهالی قاسمآباد، شهروندانی از دیگر نقاط شهر نیز برای خرید میوه به چهارراهورزش میآیند، این است که این مغازهها رقابتی عمل میکنند و اجناس خود را به قیمتهای عادلانه به مشتریان میفروشند؛ بهطوری که مردم حاضرند در این میوهفروشیها حتی رنج در صف ایستادن را به جان بخرند.
خانم ناصری ساکن بولوارشاهد است و بهگفته خودش از مشتریان پروپاقرصِ تمام سال این میوهفروشیها. او همانطور که بادقت درحال انتخاب میوه است، میگوید: نوههایم به شب چله نرسیده، با من و پدربزرگشان تماس میگیرند و سفارش میوههای خود را میدهند. بچهاند دیگر. شب چله که نوههایم مهمان ما میشوند، پدربزرگشان بیشتر از من ذوق میکند. بچهها از سروکولش بالا میروند و او خم به ابرو نمیآورد.
این شهروند میگوید که قدیمها مراسم شب چله خیلی خودمانیتر برگزار میشد و اینهمه میوه خوشآبورنگ وجود نداشت؛ «تنقلات متنوع امروزی هم سر سفرههامان نبود، ولی دلهای مردم بههم نزدیک بود، حتی گاهیوقتها شب چله را با همسایهها میگذراندیم، اما الان مردم کمتر برای یکدیگر وقت دارند و به کار خودشان سرگرم هستند. خداراشکر هنوز مناسبتهایی مثل شب چله و عید نوروز برای ما ایرانیها باقی مانده است، وگرنه رسم صله رحم، کاملا درمیان ما از بین رفته بود.»
حمید تاجیک از میوهفروشهایی است که با وجود سرشلوغی حاضر میشود با ما گفتگو کند. او سه سال است که در اینجا مغازه دارد و در این روزهای شلوغِ مانده به چله، از ۷ صبح تا یک نیمه شب، در مغازه کار میکند تا مشتریهایش دست خالی به خانه برنگردند.
او درباره اوضاعواحوال خود و همکارانش در این روزها میگوید: خریدهای شب چله در این راسته، معمولا از ۲۵ آذر شروع میشود و حتی تا چند روز بعد از شب چله هم ادامه دارد؛ چون بعضی عروس و دامادها مراسمشان را بعد از این شب برگزار میکنند.
او ادامه میدهد: هندوانهای که مخصوص شب چله است، از شهرستان میناب میآید. این هندوانه جان میدهد برای شب چله؛ بهخصوص برای تازهعروس و دامادها؛ چون خیلی خوب میتوان بر روی این میوهها نقشونگار
زد.
او میافزاید: الان ذائقه مردم نسبتبه چند سال قبل تغییر کرده است. در زمانی آنها شاید کمتر به خرید آناناس یا فلفلهای رنگی علاقه داشتند، اما الان مزونها به مردم لیست میدهند تا این میوهها را از ما بخرند؛ به همین دلیل سلیقه مردم از هر شب چله به شب چله دیگر تغییر میکند.
باور کنید آن زمانها که «زنجبیل تازه» مُد شده بود و مشتریها برای خرید آن به ما مراجعه میکردند، خود ما هم نمیدانستیم که این گیاه چه شکلی است و کجا کاربرد دارد.
بهگفته او، مشتریهای این راسته از همهجای شهر هستند. با حساب کاسبانه وی، حدود ۶۰ درصد مشتریها اهل قاسمآبادند و بقیه از دیگر نقاط شهر میآیند؛ «از آنطرف بولوارمیثاق مثل الهیه و مجیدیه هم مشتریان زیادی داریم؛ چون نزدیک محل زندگیشان میوهفروشی وجود ندارد.»
رضا وَرگی یکی دیگر از کاسبان چهارراهورزش است که لحظهای در مغازهاش بیکار نمیماند و از پاسخ دادن به مشتری تا سروسامان دادن میوهها را انجام میدهد. او هشت سال در این چهارراه، میوه دست مردم داده و هشت شب چله را با مشتریهایش از سر گذرانده است.
درباره صبر و حوصلهاش که میپرسیم، میگوید: یک کاسب نباید از شلوغی و سوالهای پشتسر هم مشتریان، خم به ابرو بیاورد. اگر میخواهید کاسب خوبی باشید، باید با مردم رفتار مناسبی داشته باشید.
بارها شده که مردم به میوهفروشی ما آمدهاند و خود من خریدهایشان را تا پای ماشینشان بردهام. این دراصل وظیفه من نیست، ولی رسم مشتریمداری است. حالا اگر انعام داد که دستش درد نکند. اگر هم نداد، هیچ درخواستی نمیکنم. همین که مشتری از ما راضی باشد و دوباره به مغازهمان بیاید، خودش یک سرمایهگذاری بلندمدت است.
ورگی، میوهآرایی شب چله را موضوعی میداند که بیشتر به کار تازهعروس و دامادها میآید و میگوید: زمانی که در تهران بودم، دوره سهماهه میوهآرایی را گذراندم و الان هم خیلی دوست دارم این کار را برای مشتریانم انجام دهم، اما واقعا وقتش را ندارم. نزدیک به شب چله که میشود و مردم برای خرید میوه میآیند، از ما میپرسند آیا مزونی میشناسیم که برای میوهآرایی به آنها معرفی کنیم، اما معمولا ما میوهفروشها اطلاعاتی در این زمینه نداریم که به مشتری بدهیم.
سیدمهدی حسینی در حین دادن میوه، داد میزند و مشتریها را دعوت به خرید از مغازهاش میکند. از او میپرسیم این صدای بلند مزاحم همسایگان نیست؟ در پاسخ میگوید: چرا. بعضی همسایهها از این داد زدن شکایت دارند، ولی در این راسته، همه میوهفروشها این کار را میکنند.
او ادامه میدهد: مشکلات اینجا آنقدر زیاد است که مزاحمت صدای ما در آن گم میشود. حسینی با اشاره به شلوغی خیابان میگوید: اینجا را ببینید؛ مردم برای خرید میوه خیلی اذیت میشوند تا بالاخره جایی برای پارک پیدا کنند. کاش شهرداری فکری اساسی به حال ما میکرد!
کاسب محله شاهد میافزاید: در این شبها سر میوهفروشها حسابی شلوغ است و تا نیمهشب مشغول کار هستند. ما دست عالم و آدم، میوه شب چله میدهیم، ولی وقتی نوبت به خودمان میرسد، شب یلدا نداریم و خیلی دیر به خانه برمیگردیم.
بشیر خاکسار هم که قبلا سوپرمارکت داشته است، درباره نحوه ورودش به شغل میوهفروشی میگوید: دایی و برادرم در همین راسته مشغول کار هستند. آنها من را ترغیب کردند که سوپرمارکتم را جمع و میوهفروشی باز کنم. او میافزاید: بیشتر میوهفروشهای چهارراهورزش، کُرمانج و همزبان هستند.
خاکسار درباره فروش شبهای مانده به چله توضیح میدهد: در مناسبت شب چله، روزانه تقریبا ۴۰۰ کیلو میوه میفروشیم؛ البته بهدلیل وضعیت اقتصادی نامناسب مردم، هر سال خریدها کمتر میشود، ولی درمجموع راضی هستیم. همین مغازه، خرج زندگی ۹ کارگر را تامین میکند. او از بازار خرید هم میگوید: ما بیشتر میوههای خود را از میدان بارِ مرکزی سپاد تهیه میکنیم. با سود کم، اجناس خود را میفروشیم و درعوض، روزانه فروش خوبی داریم.
بهجز میوهفروشی، بازار قنادیها و شیرینیفروشیها هم در شبهای چله گرم است و شبهای آخر آذر، جزو ایام رونق کاری آنان. شیرینیفروشی «شب یلدا» در منطقه ما بهدلیل نام ویژهای که دارد، ترغیبمان میکند تا بهسراغش برویم و با چند نفر از کارکنانش گفتگو کنیم.
سیدحسن ُبسکآبادی سرکارگر این قنادی است که از ابتدای تاسیس، در این محل کار میکرده است. او درباره قدمت این شیرینیفروشی میگوید: اینجا از سال ۱۳۸۰ افتتاح شده است و، چون ۴۰ روز قبل از شب یلدا افتتاح شد، نامش را «شب یلدا» گذاشتیم.
او با اشاره به این موضوع که در هفته منتهی به شب چله، کارشان رونق بیشتری میگیرد، میگوید: مشتریهای این قنادی، ثابت هستند و ما برای شب چله، انواع شیرینیهایتر و خامهای را تدارک میبینیم که با ذائقه بیشتر مشتریها
جور درمیآید.
پیشنهاد مخصوص این قنادی برای شب یلدای مشتریان، «کیک میوهای» است که انواع میوهها را در آن بهکار برده است. وزن این نوع کیک بنا به سلیقه مشتری، از ۲ و نیم کیلو تا ۱۲ کیلو میتواند باشد.
او ازمیان تجربههای بیستساله خود در این حرفه، خاطرهای را بیان میکند: چند وقت پیش یک مشتری به قنادی آمد. سفارش کیکش را در جعبه گذاشتیم و تقدیمش کردیم. هنوز به در مغازه نرسیده بود که کیک از دستش داخل پیادهرو افتاد. شانس آوردیم که کیک دیگری داشتیم تا به او بدهیم، وگرنه دست خالی برمیگشت. رضایت مشتری برای ما خیلی مهم است و این اصل اول و آخرِ قنادی شب یلداست.
محمد لالوی یکی دیگر از کارکنان این قنادی و ساکن قاسمآباد است. او نیز درباره شرایط کاریاش در این روزها میگوید: از ساعت ۷ صبح تا ۲ نیمهشب در قنادی هستیم. استقبال مردم در شب چله بهقدری زیاد است که آخر شب، شیرینیها را تمام میکنیم. بارها پیش آمده است که مردم در این قنادی بهصف ایستادهاند تا شیرینی آمادهشده در کارگاه به داخل مغازه بیاید.
خاطرات آقای لالوی هم به روزهای پرتلاشش در قنادی برمیگردد. او میگوید: یک سال عید غدیر و شب چله همزمان شده بود. واقعا روز سختی برایمان بود. عرق از سرورویمان میریخت. هر چه تلاش میکردیم، ازعهده جوابگویی به جمعیت برنمیآمدیم.
خود شما فکر کنید که بهخاطر همزمان شدن دو عید، چه حجمی از مشتری به شیرینی فروشی آمده بود؛ بهخصوص شیرینیفروشی ما که قدمت شانزدهساله هم در قاسمآباد دارد و با کیفیتی که مشتری از کارمان دیده است، خیلیها ما را بهعنوان گزینه اول خرید خود انتخاب میکنند.
* این گزارش ۲۹ آذر ۹۶ در شماره ۲۷۳ شهرآرامحله منطقه ۱۰ چاپ شده است.